آشنایی با اصطلاحات پزشکی به آلمانی یکی از نیازهای اساسی افرادی است که قصد تحصیل در رشتههای مرتبط با پزشکی، مهاجرت به کشورهای آلمانیزبان یا کار در حوزههای درمانی و بهداشتی را دارند. زبان آلمانی، بهویژه در محیطهای پزشکی، دارای اصطلاحات تخصصی و ساختارهای منحصربهفردی است که تسلط بر آنها میتواند درک و ارتباط شما را با همکاران، بیماران و اسناد پزشکی بهبود ببخشد. یادگیری این اصطلاحات نه تنها به ارتقای مهارت زبانی شما کمک میکند، بلکه موجب افزایش اعتماد به نفس و کارایی شما در موقعیتهای حرفهای و روزمره خواهد شد.
در این مطلب، 45 اصطلاح پزشکی مهم و کاربردی به زبان آلمانی معرفی شده است که با ترجمه و توضیحات لازم همراه هستند. این اصطلاحات، از واژههای پرکاربرد در مکالمات روزانه پزشکان تا عباراتی که در فرمهای پزشکی و پروندههای بیمارستانی دیده میشوند را پوشش میدهند. با مطالعه این مطلب و تمرین مستمر، میتوانید دانش زبانی خود را گسترش داده و آماده مواجهه با هر موقعیت پزشکی در محیطهای آلمانیزبان شوید.
موسسه زبان نگار با ارائه دورههای تخصصی زبان آلمانی برای افرادی که قصد تحصیل در رشتههای پزشکی، مهاجرت به کشورهای آلمانیزبان یا کار در حوزههای درمانی و بهداشتی را دارند، به شما کمک میکند تا با تسلط بر اصطلاحات پزشکی و مهارتهای زبانی، موفقیت بیشتری در مسیر شغلی و تحصیلی خود در کشورهای آلمانیزبان داشته باشید.
درخواست مشاوره
اصطلاحات عمومی پزشکی
برای یادگیری اصطلاحات پزشکی به زبان آلمانی، آشنایی با واژهها و عبارات مرتبط با حوزه درمان و پزشکی ضروری است. این اصطلاحات به ویژه برای افرادی که قصد کار در حوزههای درمانی، مهاجرت به کشورهای آلمانیزبان یا تحصیل در رشتههای پزشکی دارند، بسیار کاربردی است. در اینجا، تعدادی از اصطلاحات پزشکی به آلمانی همراه با تلفظ و معنای فارسی آنها آورده شده است:
واژه | تلفظ فارسی | معنای فارسی |
---|---|---|
der chirurgische Eingriff | دِر شیقُگیشِ آیْنْگِقیف | جراحی |
das Röntgen | داسْ قِنْگْتِن | اشعه ایکس |
der Chirurg | دِ شیقوُگ | جراح |
der Anästhesist | دِر آنِسْتیزِست | متخصص بیهوشی |
das Betäubungsmittel | داسْ بِتایْبونْگْزْمِتِل | بیهوشی |
die Medikamente | دی مِدیکامِنْتِه | دارو |
das Blut | داس بلوُت | خون |
die Blutgefäße, Arterien und Venen | دی بلوُتْگِفِسِ آتِقیِن اونت وِنِن | رگها و سرخرگهای خونی |
der Bluttest | دِ بلوتْتِسْت | آزمایش خون |
Mit nüchternem Magen | میت نوشْتِنِم ماگْن | با شکم خالی/ ناشتا |
eine Schiene | آیْنه شیینِ | آتل |
heilen | هایْلِن | درمان کردن |
behandeln | بِهانْدِلْن | درمان کردن/ معالجه کردن |
die Behandlungsplanung | دیه بِهاندِلونْگْسْپلانونْگ | برنامه درمانی |
der Termin | دِ تِمین | وقت دکتر |
das Rezept | داس قیتْزِپْت | نسخه |
das Antibiotikum | داس آنتیبیوتیکوم | آنتی بیوتیک |
entzündungshemmend | اِنتِ-زونْگسِهْمِند | ضد التهاب |
das Schmerzmittel | داسْ شْمَرْتْسْمِتِل | مسکن |
die Spritze | دیه شپقیتْسِ | تزریق |
مثالهای کاربردی:
- جراحی (der chirurgische Eingriff): وقتی به بیمار اطلاع میدهید که باید جراحی انجام دهد، میتوانید بگویید: “Der chirurgische Eingriff wird nächste Woche durchgeführt.” (جراحی هفته آینده انجام خواهد شد.)
- آنتی بیوتیک (das Antibiotikum): برای توضیح دادن نوع درمان به بیمار: “Sie müssen das Antibiotikum für sieben Tage einnehmen.” (شما باید آنتی بیوتیک را برای هفت روز مصرف کنید.)
- آزمایش خون (der Bluttest): برای توضیح نیاز به آزمایش خون: “Der Arzt möchte einen Bluttest machen.” (پزشک میخواهد آزمایش خون انجام دهد.)
نکات کاربردی:
استفاده از این اصطلاحات در مکالمات روزمره پزشکی و درمانی به شما کمک میکند تا هم در محیطهای پزشکی آلمانیزبان راحتتر ارتباط برقرار کنید و هم در موقعیتهای حرفهای با تسلط بیشتری عمل کنید.
درخواست مشاوره
اصطلاحات مربوط به آناتومی انسان
برای یادگیری اصطلاحات مربوط به آناتومی انسان به زبان آلمانی، آشنایی با واژهها و عباراتی که مربوط به بخشهای مختلف بدن است، بسیار مفید و ضروری است. این اصطلاحات نه تنها در حوزههای پزشکی و درمانی، بلکه در موقعیتهای روزمره نیز کاربرد زیادی دارند. در اینجا تعدادی از اصطلاحات رایج آناتومی انسان در زبان آلمانی همراه با تلفظ و معنای فارسی آورده شده است:
واژه | تلفظ فارسی | معنای فارسی |
---|---|---|
der Kopf | دِیَ کاپْف | سر |
das Auge | داس آوگِ | چشم |
die Nase | دی نَازِ | بینی |
das Ohr | داس اُئِ | گوش |
der Mund | دِیَ مونْت | دهان |
der Hals | دِیِ هالْس | گردن |
die Schulter | دی شولْتِر | کتف |
der Arm | دِ آم | بازو |
der Unterarm | دِر اونتِآرم | ساعد |
das Handgelenk | داس هَنْتْگِلِنکْ | مچ |
die Hand | دی هانْت | دست |
die Finger | دی فینْگِ | انگشتان |
der Rumpf | دِ قومْپْف | تنه بدن |
die Rippen | دیه قیپِن | دنده |
der Unterleib | دِ اونْتِرلایب | شکم |
der Rücken | دِ قوکْنْ | کمر |
die Wirbelsäule | دی ویبِزویْلِ | ستون فقرات |
Der Haarausfall | دِر هااُوسْفال | ریزش مو |
der Oberschenkel | دِر اوبِاشِنْکِل | ران |
das Hinterteil | داس هینْتِتایل | باسن |
das Knie | داسْ کْنی | زانو |
das Bein | داس بایْن | ساق پا |
das Fußgelenk | داس فوسْگِلِنْک | مچ پا |
der Fuß | دِ فوس | پا |
die Zehen | دی تْزین | انگشتان پا |
مثالهای کاربردی:
- سر (der Kopf): وقتی بخواهید به یک بیمار بگویید که سر او درد میکند، میتوانید بگویید: “Haben Sie Kopfschmerzen?” (آیا سردرد دارید؟)
- چشم (das Auge): برای توضیح در مورد مشکلات بینایی: “Ich habe Schmerzen in meinem Auge.” (من در چشمم درد دارم.)
- دست (die Hand): برای نشان دادن آسیب به دست: “Meine Hand tut weh.” (دستم درد میکند.)
- زانو (das Knie): وقتی فردی درد در زانو دارد: “Mein Knie ist geschwollen.” (زانویم متورم شده است.)
- پا (der Fuß): اگر فردی از درد پا شکایت کند: “Mein Fuß tut weh.” (پایم درد میکند.)
نکات کاربردی:
یادگیری اصطلاحات آناتومی انسان در زبان آلمانی به شما کمک میکند تا در ارتباطات پزشکی، چه به عنوان یک بیمار و چه به عنوان یک متخصص، تسلط بیشتری پیدا کنید.
درخواست مشاوره
اصطلاحات پزشکی: علائم، بیماریها و مشکلات کلی
در زبان آلمانی، اصطلاحات پزشکی مرتبط با علائم و بیماریها بخش مهمی از واژگان تخصصی هستند که نه تنها در محیطهای درمانی، بلکه در زندگی روزمره و هنگامی که افراد نیاز به توضیح وضعیت سلامتی خود دارند، استفاده میشوند. در این بخش، به بررسی مهمترین علائم، بیماریها و مشکلات کلی میپردازیم که میتواند در تشخیص، درمان و توضیح شرایط سلامتی مؤثر باشد.
جدول اصطلاحات پزشکی: علائم، بیماریها و مشکلات کلی
واژه | تلفظ فارسی | معنای فارسی |
---|---|---|
der Krebs | دِ کْقیبْس | سرطان |
die Zuckerkrankheit | دی تْزوکَکخانْکهایت | دیابت |
die Allergien | دیه آلِگیِن | آلرژی |
der Knochenbruch | دِیِ کْنوخِنبوخ | شکستگی استخوان |
das Schleudertrauma | داس شْلویدِتِخاوْما | آسیب ناحیه گردن |
RSI-Syndrom | آراِسآیزونْدُقوم | آسیب ناشی از کار |
die Entzündung | دیه اِنتزونْگدونْگ | التهاب |
die Migräne | دی میگقِنِه | میگرن |
die Grippe | دیه گقیپِه | آنفولانزا |
“Es geht einem schlecht” | “اِس گیت آینِم شْلِشْت” | سرماخوردگی (احساس ناخوشی) |
(heftige) Schmerzen | (هافتیگه) شمِ اَتْسِن | درد شدید |
die Schmerzen | دیه شمِ اَتْسِن | درد |
das Jucken | داس یوکْن | خارش |
Schwindelig sein | شویندِلیش زایْن | احساس سرگیجه |
das Fieber | داس فیبِ | تب |
das Kältegefühl | داس کَلتِگِفوِل | لرز |
die Schwellung | دی شْوِلونگ | ورم |
die Schlaflosigkeit | دی شْلافلوزیشکایْت | بی خوابی |
das Kribbeln | داسْ کقیبِن | احساس سوزن سوزن شدن |
توضیحات و مثالهای کاربردی:
سرطان (der Krebs): این بیماری یکی از مشکلات شایع و جدی در جوامع است. برای تشخیص و درمان آن، افراد نیاز به مراجعه به پزشک و انجام آزمایشهای مختلف دارند. مثال: “Der Arzt hat mir gesagt, dass ich Krebs habe.” (پزشک به من گفت که من سرطان دارم.)
دیابت (die Zuckerkrankheit): دیابت یک بیماری متابولیک است که در آن بدن نمیتواند گلوکز را به طور طبیعی پردازش کند. مثال: “Menschen mit Zuckerkrankheit müssen Insulin spritzen.” (افرادی که دیابت دارند باید انسولین تزریق کنند.)
آلرژی (die Allergien): واکنشهای ایمنی بدن به مواد بیضرر میتواند باعث آلرژیهای مختلف شود. مثال: “Ich habe Allergien gegen Pollen.” (من به گرده گلها آلرژی دارم.)
شکستگی استخوان (der Knochenbruch): این مشکل زمانی رخ میدهد که استخوان از حد تحمل خود فراتر رفته و میشکند. مثال: “Er hat einen Knochenbruch am Bein.” (او شکستگی استخوان در پای خود دارد.)
میگرن (die Migräne): یک نوع سردرد شدید است که اغلب با علائمی مانند تهوع و حساسیت به نور همراه است. مثال: “Ich kann heute nicht zur Arbeit kommen, ich habe Migräne.” (من امروز نمیتوانم به محل کار بیایم، میگرن دارم.)
آنفولانزا (die Grippe): یک بیماری ویروسی است که باعث تب، دردهای عضلانی و سایر علائم میشود. مثال: “Ich habe Grippe und liege im Bett.” (من آنفولانزا دارم و در تخت خوابم.)
درد شدید (heftige Schmerzen): درد بسیار شدید است که ممکن است در اثر آسیب یا بیماریهای خاص ایجاد شود. مثال: “Ich habe heftige Schmerzen im Rücken.” (من درد شدیدی در کمر دارم.)
خارش (das Jucken): زمانی که پوست تحریک میشود و باعث احساس خارش میشود. مثال: “Mein Haut juckt nach dem Insektenstich.” (پوست من بعد از نیش حشره خارش میکند.)
سرگیجه (Schwindelig sein): زمانی که فرد احساس میکند که محیط به دورش میچرخد یا خودش نمیتواند تعادل را حفظ کند. مثال: “Mir ist schwindelig, ich muss mich hinsetzen.” (سرگیجه دارم، باید بنشینم.)
تب (das Fieber): یک پاسخ طبیعی بدن به عفونتها یا التهاب است که با افزایش دما همراه است. مثال: “Ich habe Fieber und fühle mich sehr schwach.” (من تب دارم و احساس ضعف زیادی میکنم.)
نکات کاربردی:
آشنایی با این اصطلاحات نه تنها به افراد کمک میکند تا هنگام ملاقات با پزشک یا در مواقع اضطراری درک بهتری از وضعیت خود داشته باشند، بلکه در موقعیتهای مختلف مانند سفر به کشورهای آلمانیزبان، درخواست خدمات درمانی و حتی در مشاغل مرتبط با سلامت و درمان بسیار ضروری است.
درخواست مشاوره
اصطلاحات مربوط به سیستم تنفسی و بیماریهای شایع آن
سیستم تنفسی یکی از سیستمهای حیاتی بدن است که مسئول تأمین اکسیژن برای بدن و دفع دیاکسیدکربن است. این سیستم شامل ارگانهایی مانند ریهها، نای، نایژهها، و گلو است. در این بخش، به بررسی واژگان و اصطلاحات مربوط به سیستم تنفسی و بیماریهای شایع آن میپردازیم.
سیستم تنفسی
واژه | تلفظ فارسی | معنی فارسی |
---|---|---|
der Hals | دِر هالْس | گلو |
die Lungen | دی لونْگِنْ | ریه |
گلو (der Hals): گلو یکی از بخشهای ابتدایی دستگاه تنفسی است که در آن هوای وارد شده به ریهها از طریق دهان و بینی عبور میکند. گلو همچنین محلی است که در آن بافتهای صوتی برای تولید صدا قرار دارند.
ریه (die Lungen): ریهها ارگانهای اصلی سیستم تنفسی هستند که در آنها تبادل گازها (اکسیژن و دیاکسیدکربن) انجام میشود. اکسیژن از طریق ریهها به خون منتقل میشود و دیاکسیدکربن از خون به ریهها وارد شده و از طریق بازدم دفع میشود.
علائم و مشکلات سیستم تنفسی
واژه | تلفظ فارسی | معنی فارسی |
---|---|---|
die Atemlosigkeit | دی آتِملوزیشکایْت | تنگی نفس |
das Keuchen | داسْ کایْشْن | خس خس سینه |
der Husten | دِ هوسْتْن | سرفه |
der Schleim | دِ شْلایْم | خلط |
das Asthma | داسْ آسْتْما | آسم |
die Bronchitis | دیه بقونْشیتِس | برونشیت |
die kollabierte Lunge | دیه کالابیتِ لونگِه | روی هم افتادگی ریه |
تنگی نفس (die Atemlosigkeit): این علامت معمولاً زمانی مشاهده میشود که فرد به دلیل مشکلات تنفسی نتواند به راحتی نفس بکشد. ممکن است در شرایطی مانند آسم یا بیماریهای قلبی نیز دیده شود.
مثال: “Er leidet unter Atemlosigkeit nach der Anstrengung.” (او بعد از تلاش زیاد دچار تنگی نفس میشود.)خس خس سینه (das Keuchen): خس خس سینه صدایی است که هنگام نفس کشیدن، به ویژه در شرایطی مانند آسم یا برونشیت، شنیده میشود. این علامت معمولاً به دلیل تنگی مجاری تنفسی ایجاد میشود.
مثال: “Der Patient hat beim Atmen ein Keuchen.” (بیمار هنگام تنفس خس خس میکند.)سرفه (der Husten): سرفه یکی از علائم شایع مشکلات تنفسی است که ممکن است به دلیل عفونت، آلرژی، یا بیماریهای مزمن ریوی مانند برونشیت یا آسم ایجاد شود.
مثال: “Der Patient hat einen trockenen Husten.” (بیمار سرفه خشک دارد.)خلط (der Schleim): خلط یا مخاط معمولاً در هنگام سرفه از ریهها و راههای تنفسی دفع میشود. این وضعیت میتواند ناشی از عفونت یا التهاب در دستگاه تنفسی باشد.
مثال: “Der Husten geht mit Schleimproduktion einher.” (سرفه با تولید خلط همراه است.)آسم (das Asthma): آسم یک بیماری مزمن است که باعث تنگی نفس، خس خس سینه، و سرفه میشود. این بیماری به علت التهاب مجاری تنفسی و انقباض عضلات اطراف آنها ایجاد میشود.
مثال: “Menschen mit Asthma müssen oft Medikamente verwenden.” (افراد مبتلا به آسم اغلب باید از داروها استفاده کنند.)برونشیت (die Bronchitis): برونشیت التهاب مجاری هوایی در ریهها است که میتواند باعث سرفه، تولید خلط، و مشکل در تنفس شود. برونشیت میتواند حاد یا مزمن باشد.
مثال: “Er hat Bronchitis und muss Antibiotika nehmen.” (او برونشیت دارد و باید آنتیبیوتیک مصرف کند.)روی هم افتادگی ریه (die kollabierte Lunge): این وضعیت زمانی رخ میدهد که یک یا هر دو ریه به طور جزئی یا کامل منقبض میشوند و فضای هوا در ریهها از بین میرود. این مشکل میتواند ناشی از آسیب یا بیماریهای تنفسی شدید باشد.
مثال: “Eine kollabierte Lunge erfordert sofortige medizinische Behandlung.” (روی هم افتادگی ریه نیاز به درمان فوری پزشکی دارد.)
درخواست مشاوره
واژگان سیستم قلبی-عروقی
سیستم قلبی-عروقی مسئول پمپاژ خون در سراسر بدن است. این سیستم شامل قلب، رگها (سرخرگها و سیاهرگها) و سایر ساختارهای مرتبط است که گردش خون را امکانپذیر میسازند. در این بخش، به بررسی واژگان و مشکلات شایع سیستم قلبی-عروقی میپردازیم.
واژگان سیستم قلبی-عروقی
واژه | تلفظ فارسی | معنی فارسی |
---|---|---|
das Herz | داس هِآتْز | قلب |
die Lungen | دی لونْگِنْ | ریه |
die Arterien | دی آتِیقیِن | سرخرگ |
die Venen | دی وِنِن | رگ، سیاهرگ |
die Herzklappe | دیه هِرتْسکلاپِ | دریچه قلب |
die Blutgruppe | دیه بلوُتْگقوپِ | گروه خونی |
توضیحات واژگان:
قلب (das Herz): قلب ارگان مرکزی سیستم قلبی-عروقی است که خون را به سراسر بدن پمپاژ میکند. این عضو با ضربان خود، خون را به رگها ارسال میکند.
ریه (die Lungen): ریهها عضو اصلی برای تبادل گازها (اکسیژن و دیاکسیدکربن) هستند. آنها خون را اکسیژنرسانی کرده و دیاکسیدکربن را از آن خارج میکنند.
سرخرگ (die Arterien): سرخرگها رگهای خونرسان هستند که خون غنی از اکسیژن را از قلب به سایر بخشهای بدن حمل میکنند.
رگ (سیاهرگ) (die Venen): سیاهرگها خون کماکسیژن را از بدن به قلب باز میگردانند.
دریچه قلب (die Herzklappe): دریچههای قلب ساختارهایی هستند که جریان خون در قلب را کنترل میکنند و مانع از برگشت خون به عقب میشوند.
گروه خونی (die Blutgruppe): گروه خونی نوع خون یک فرد را تعیین میکند و بر اساس آنتیبادیها و آنتیژنهای موجود در خون طبقهبندی میشود.
علائم و مشکلات سیستم قلبی-عروقی
واژه | تلفظ فارسی | معنی فارسی |
---|---|---|
der Schlaganfall | دِ شْلاگْآنْفال | سکته مغزی (صدمه مغزی عروقی) |
der Herzinfarkt/der Herzschlag | دِ هتْساینْفاکْت/دِر هِتْسشْلاگ | حمله قلبی |
geschwollene Beine | گُشْفُلُنِه بایْنه | تورم پاها |
der hohe Blutdruck | دِر هوئِه بلوتْدْقوک | فشار خون بالا |
das Herzklopfen | داسْ هِتْسْکِلوپْفِن | تپش قلب |
Schmerzen in der Brust | شمَتْسِن این دِ بِقُست | درد قفسه سینه |
توضیحات علائم و مشکلات:
سکته مغزی (der Schlaganfall): سکته مغزی زمانی رخ میدهد که جریان خون به بخشی از مغز قطع میشود. این اتفاق میتواند به آسیب مغزی و اختلال در عملکرد آن بخش از مغز منجر شود.
مثال: “Ein Schlaganfall kann zu Lähmungen führen.” (سکته مغزی میتواند به فلج منجر شود.)حمله قلبی (der Herzinfarkt/der Herzschlag): حمله قلبی زمانی رخ میدهد که جریان خون به بخشی از قلب متوقف میشود، معمولاً به دلیل انسداد در سرخرگها. این وضعیت ممکن است به آسیب دائمی عضلات قلب منجر شود.
مثال: “Er hatte einen Herzinfarkt und musste operiert werden.” (او حمله قلبی داشت و باید تحت عمل جراحی قرار میگرفت.)تورم پاها (geschwollene Beine): تورم پاها میتواند به دلیل مشکلات قلبی، مانند نارسایی قلبی، یا مشکلات عروقی دیگر ایجاد شود. این وضعیت معمولاً ناشی از جمع شدن مایع در بافتها است.
مثال: “Die geschwollenen Beine sind ein Zeichen für Herzprobleme.” (تورم پاها نشانهای از مشکلات قلبی است.)فشار خون بالا (der hohe Blutdruck): فشار خون بالا یکی از عوامل خطر اصلی برای بیماریهای قلبی و سکته مغزی است. این وضعیت زمانی رخ میدهد که خون با فشار زیاد به دیواره رگها وارد میشود.
مثال: “Hoher Blutdruck kann zu einem Schlaganfall führen.” (فشار خون بالا میتواند به سکته مغزی منجر شود.)تپش قلب (das Herzklopfen): تپش قلب معمولاً به احساس ضربان غیرطبیعی قلب گفته میشود. این وضعیت میتواند ناشی از استرس، اضطراب، یا مشکلات قلبی باشد.
مثال: “Er spürte das Herzklopfen nach dem Laufen.” (او پس از دویدن تپش قلب را احساس کرد.)درد قفسه سینه (Schmerzen in der Brust): درد در ناحیه قفسه سینه میتواند نشانهای از مشکلات قلبی مانند حمله قلبی باشد. این درد ممکن است به صورت فشار یا سوزش احساس شود.
مثال: “Schmerzen in der Brust sollten sofort ärztlich abgeklärt werden.” (درد قفسه سینه باید فوراً توسط پزشک بررسی شود.)
نکات کاربردی:
آگاهی از این واژگان و علائم سیستم قلبی-عروقی میتواند کمک کند تا فرد بتواند مشکلات خود را بهسرعت شناسایی کرده و به پزشک مراجعه کند. همچنین، این اطلاعات میتوانند در زمینه یادگیری زبان آلمانی پزشکی مفید باشند.
درخواست مشاوره
واژگان دستگاه گوارشی
دستگاه گوارشی یکی از سیستمهای پیچیده بدن است که وظیفه آن هضم و جذب مواد غذایی است. این سیستم شامل چندین عضو است که غذا را از دهان به معده و سپس به رودهها منتقل میکند. هضم مواد غذایی در این اعضا انجام میشود و مواد مغذی به خون جذب میشوند. در این بخش، به واژگان و مشکلات شایع مربوط به دستگاه گوارشی پرداخته میشود.
واژگان دستگاه گوارشی
واژه | تلفظ فارسی | معنی فارسی |
---|---|---|
der Hals | دِر هالْس | گلو |
die Speiseröhre | دی شْپایزِقوقِه | مری |
der Magen | دِ ماگِن | معده |
der Dünndarm | دِ دوُنْدام | روده کوچک |
der Dickdarm | دِ دیکْدام | روده بزرگ |
die Gallenblase | دی گالِنبْلازِ | کیسه صفرا |
die Bauchspeicheldrüse | دی باوخشْپایْشِلدقوزِ | پانکراس |
die Leber | دی لِیبِه | کبد |
der Mastdarm | دِ ماسْتْدام | راست روده |
die Fäkalien | دی فِکالیِن | مدفوع |
توضیحات واژگان:
گلو (der Hals): گلو کانال انتقال غذا از دهان به مری است و نقش مهمی در بلعیدن غذا دارد.
مری (die Speiseröhre): لولهای است که غذا را از گلو به معده منتقل میکند.
معده (der Magen): جایی است که هضم اولیه غذا انجام میشود. در معده، غذا با آنزیمها و اسیدها مخلوط شده و بخشهای مختلف آن هضم میشود.
روده کوچک (der Dünndarm): رودهای است که بیشتر فرآیند جذب مواد مغذی از غذا در آن صورت میگیرد.
روده بزرگ (der Dickdarm): در روده بزرگ آب و مواد معدنی از غذا جذب شده و بقیه مواد به مدفوع تبدیل میشوند.
کیسه صفرا (die Gallenblase): این عضو صفرا را ذخیره میکند، که برای هضم چربیها در رودهها ضروری است.
پانکراس (die Bauchspeicheldrüse): پانکراس آنزیمهایی تولید میکند که به هضم غذا کمک میکنند و همچنین انسولین برای تنظیم سطح قند خون تولید میکند.
کبد (die Leber): کبد مواد مغذی را پردازش کرده و سموم را از بدن تصفیه میکند.
راست روده (der Mastdarm): این بخش انتهاییترین قسمت روده است که وظیفه ذخیرهسازی مدفوع را بر عهده دارد تا قبل از دفع از بدن آماده شود.
مدفوع (die Fäkalien): مواد دفعی که پس از هضم و جذب مواد مغذی از غذا در دستگاه گوارشی باقی میمانند و به شکل مدفوع از بدن خارج میشوند.
علائم و مشکلات دستگاه گوارشی
واژه | تلفظ فارسی | معنی فارسی |
---|---|---|
die Verdauung | دی فِرداؤونگ | گوارش |
der Stuhlgang | دِ اِشْتولْگانْگ | حرکت روده |
Schlucken | شْلوکْن | بلع |
Erbrechen | اِبْقیشِن | استفراغ |
die Übelkeit | دی اوبِکایْت | حالت تهوع |
die Verstopfung | دی فِشْتُپفونْگ | یبوست |
der Durchfall | دِ دوشْفال | اسهال |
das Geschwür | داسْ گُشوُو | زخم معده |
der Leistenbruch | دِ لایْسْتِنبِقوخ | فتق |
die Gallensteine | دی گالِناِشتایْنِه | سنگ صفرا |
توضیحات علائم و مشکلات:
گوارش (die Verdauung): فرایند هضم غذا که در آن مواد مغذی از غذا استخراج شده و به خون منتقل میشود.
حرکت روده (der Stuhlgang): فرآیند عبور مواد دفعی از رودهها به راست روده و دفع آن از بدن.
بلع (Schlucken): فرآیند منتقل کردن غذا یا مایعات از دهان به مری و سپس به معده.
استفراغ (Erbrechen): خروج ناگهانی محتویات معده از دهان، معمولاً به دلیل ناراحتیهای گوارشی یا مسمومیت.
حالت تهوع (die Übelkeit): احساس ناخوشایند در معده که میتواند منجر به استفراغ شود.
یبوست (die Verstopfung): شرایطی که در آن حرکات روده به شدت کاهش مییابد و دفع مدفوع سخت و با دشواری صورت میگیرد.
اسهال (der Durchfall): دفع مدفوع مایع و با دفعات زیاد که ممکن است ناشی از عفونت یا اختلالات گوارشی باشد.
زخم معده (das Geschwür): زخمهایی که در دیواره معده یا روده کوچک ایجاد میشوند و میتوانند منجر به درد و ناراحتی شوند.
فتق (der Leistenbruch): وضعیتی که در آن قسمتی از روده از طریق نقطه ضعیف در دیواره شکم بیرون میآید.
سنگ صفرا (die Gallensteine): تودههای سختی که در کیسه صفرا تشکیل میشوند و میتوانند جریان صفرا را مسدود کرده و باعث درد و مشکلات گوارشی شوند.
درخواست مشاوره
واژگان سیستم عصبی
سیستم عصبی بدن انسان مسئول هماهنگی و کنترل فعالیتهای مختلف بدن است. این سیستم شامل مغز، نخاع و اعصاب است که اطلاعات را از قسمتهای مختلف بدن به مغز منتقل کرده و پاسخهای لازم را صادر میکند. سیستم عصبی به دو بخش عمده تقسیم میشود: سیستم عصبی مرکزی و سیستم عصبی محیطی.
واژگان سیستم عصبی
واژه | تلفظ فارسی | معنی فارسی |
---|---|---|
die Nerven | دی نِفْن | اعصاب |
das Gehirn | داسْ گِههیُن | مغز |
das Rückenmark | داس قوکِنْماک | نخاع |
توضیحات واژگان:
اعصاب (die Nerven):
- اعصاب شبکهای از سلولهای عصبی هستند که اطلاعات را از مغز و نخاع به سایر قسمتهای بدن و بالعکس منتقل میکنند. اعصاب میتوانند پیامهای حسی یا حرکتی را انتقال دهند.
مغز (das Gehirn):
- مغز مرکز فرماندهی سیستم عصبی مرکزی است که وظیفه پردازش اطلاعات، تنظیم فعالیتهای بدن و انجام فرآیندهای شناختی مانند تفکر، یادگیری و حافظه را بر عهده دارد.
نخاع (das Rückenmark):
- نخاع درون ستون فقرات قرار دارد و به عنوان پل ارتباطی میان مغز و سایر قسمتهای بدن عمل میکند. نخاع همچنین مسئول بسیاری از عملکردهای خودکار مانند رفلکسها است.
علائم و مشکلات سیستم عصبی
سیستم عصبی ممکن است به دلایل مختلفی از جمله آسیبها، بیماریها یا اختلالات عملکردی با مشکلاتی مواجه شود. در اینجا به مشکلات شایع سیستم عصبی پرداخته میشود:
واژه | تلفظ فارسی | معنی فارسی |
---|---|---|
die Nerven | دی نِفْن | اعصاب |
das Gehirn | داسْ گِههیُن | مغز |
das Rückenmark | داس قوکِنْماک | نخاع |
توضیحات مشکلات:
مشکلات اعصاب (die Nerven):
- مشکلات اعصاب میتواند شامل اختلالات حسی یا حرکتی باشد که به دلیل آسیب به اعصاب یا اختلال در عملکرد آنها ایجاد میشود. به عنوان مثال، نوروپاتی (آسیب عصبی) میتواند منجر به درد، بیحسی یا ضعف در اندامها شود.
مشکلات مغز (das Gehirn):
- مشکلات مغز میتواند شامل انواع مختلفی از اختلالات باشد، از جمله سکته مغزی، بیماریهای نورودژنراتیو مانند آلزایمر و پارکینسون، و صدمات مغزی که ممکن است منجر به اختلالات شناختی، حرکتی یا حسی شود.
مشکلات نخاع (das Rückenmark):
- آسیب به نخاع میتواند منجر به فلج یا مشکلات حرکتی در قسمتهای مختلف بدن شود. اختلالاتی مانند دیسک کمر یا سکته نخاعی نیز میتوانند باعث مشکلات حرکتی و حسی شوند.
درخواست مشاوره
واژگان سیستم ادراری
سیستم ادراری مسئول تصفیه و حذف مواد زائد از خون و همچنین تنظیم میزان آب و مواد معدنی در بدن است. این سیستم شامل کلیهها، مثانه، مجاری ادراری و سیستم عصبی مرتبط با آنها است. کلیهها خون را فیلتر کرده و ادرار تولید میکنند که از طریق مثانه و مجاری ادراری از بدن خارج میشود.
واژگان سیستم ادراری
واژه | تلفظ فارسی | معنی فارسی |
---|---|---|
die Niere | دی نیقِه | کلیه |
die Blase | دی بلازِه | مثانه |
der Urin | دِ اُقین | ادرار |
توضیحات واژگان:
کلیه (die Niere):
- کلیهها اندامهایی هستند که مسئول فیلتر کردن خون و حذف مواد زائد از بدن هستند. آنها ادرار تولید میکنند که شامل مواد زائد و آب اضافی است.
مثانه (die Blase):
- مثانه اندامی است که ادرار را جمعآوری میکند تا زمانی که بدن آماده باشد آن را از طریق مجاری ادراری دفع کند.
ادرار (der Urin):
- ادرار مایع زرد رنگی است که توسط کلیهها تولید میشود و شامل مواد زائد، آب و مواد معدنی است. این ماده از طریق مثانه و مجاری ادراری از بدن خارج میشود.
مشکلات و علائم سیستم ادراری
سیستم ادراری ممکن است به دلایل مختلف از جمله عفونتها، سنگها، اختلالات عملکردی و مشکلات ساختاری دچار اختلال شود. در اینجا به مشکلات شایع سیستم ادراری پرداخته میشود:
واژه | تلفظ فارسی | معنی فارسی |
---|---|---|
der Geruch | دِر گِقوخ | بوی ادرار |
die Farbe | دی فابِه | رنگ ادرار |
die Infektion | دیه اینفِکِتْزیون | عفونت |
die Nierensteine | دی نیقِناِشْتایْنه | سنگ کلیه |
die Harninkontinenz | دیه هانینْکونْتینِنْتْز | بیاختیاری ادرار |
توضیحات مشکلات:
بوی ادرار (der Geruch):
- بوی ادرار ممکن است به دلایل مختلفی تغییر کند، مانند عفونت ادراری، مصرف برخی غذاها، یا مشکلات کبدی. بوی شدید یا غیرعادی میتواند نشانهای از اختلال باشد.
رنگ ادرار (die Farbe):
- رنگ ادرار معمولاً زرد کمرنگ است، اما تغییر رنگ آن میتواند نشاندهنده مشکلات سلامتی باشد. رنگ قرمز یا قهوهای ممکن است نشاندهنده وجود خون در ادرار باشد، در حالی که رنگ تیره ممکن است به کمآبی بدن اشاره کند.
عفونت (die Infektion):
- عفونت ادراری (UTI) زمانی رخ میدهد که باکتریها به سیستم ادراری حمله کنند. این عفونتها میتوانند موجب درد هنگام ادرار، احساس نیاز مکرر به ادرار و تب شوند.
سنگ کلیه (die Nierensteine):
- سنگ کلیه رسوبات سخت مواد معدنی و نمکها در کلیهها هستند. این سنگها ممکن است باعث درد شدید، خون در ادرار و انسداد مجاری ادراری شوند.
بیاختیاری ادرار (die Harninkontinenz):
- بیاختیاری ادرار به عدم توانایی کنترل ادرار اشاره دارد. این مشکل میتواند به دلایل مختلفی مانند آسیب عصبی، عفونت یا مشکلات عضلانی ایجاد شود.
درخواست مشاوره
واژگان سیستم تولید مثل
سیستم تولید مثل انسان مسئول تولید مثل و تولد نسل جدید است. این سیستم شامل اندامهای داخلی و خارجی است که در مردان و زنان متفاوت میباشد. در مردان، این سیستم عمدتاً شامل آلت تناسلی، بیضهها و دستگاههای مربوط به تولید اسپرم است. در زنان، سیستم تولید مثل شامل رحم، تخمدانها و لولههای فالوپ است که مسئول تولید تخمک و فراهم کردن محیطی برای رشد جنین هستند.
واژگان سیستم تولید مثل
اندامهای تولید مثل
واژه | تلفظ فارسی | معنی فارسی |
---|---|---|
der Penis | دِ پنِیس | آلت تناسلی |
die Hoden | دی هودْن | بیضه |
das Sperma | داسْ شْپِرما | اسپرم |
die Brüste | دی بقوسْتِه | سینه |
die Scheide | دی شایْدِه | واژن |
die Gebärmutter | دی گِبِیِه موتِ | رحم |
die Menstruation | دیه مِنسْتُقآتسیون | قاعدگی زنانه |
die Eileiter | دیه آیْلایْتِر | لوله فالوپ |
die Schwangerschaft | دی شْوانگِرْشافْت | بارداری |
das Ei | داس آی | تخمک |
توضیحات واژگان:
آلت تناسلی (der Penis):
- عضو جنسی مردانه است که نقش اصلی در فرایند تولید مثل دارد. این عضو به انزال اسپرم کمک میکند.
بیضه (die Hoden):
- بیضهها اندامهای تولید کننده اسپرم و هورمونهای جنسی مردانه (تستوسترون) هستند.
اسپرم (das Sperma):
- اسپرم سلولهای جنسی مردانه هستند که در فرایند باروری تخمک زنانه نقش دارند.
سینه (die Brüste):
- در زنان، سینهها اندامهایی هستند که وظیفه تولید شیر برای تغذیه نوزاد را دارند. در مردان نیز این اندامها وجود دارند، اما نقش خاصی در تولید مثل ندارند.
واژن (die Scheide):
- واژن یک لوله عضلانی است که از دهانه رحم به بیرون بدن میرود. این اندام نقش مهمی در فرایند زایمان و رابطه جنسی ایفا میکند.
رحم (die Gebärmutter):
- رحم اندامی است که محل رشد جنین در طول بارداری است. این عضو در زنانی که باردار هستند، نقش حیاتی دارد.
قاعدگی زنانه (die Menstruation):
- قاعدگی فرایند ماهانهای است که در آن خون و بافتهای دیگر از رحم خارج میشوند. این فرایند معمولاً نشانهای از آمادگی بدن برای بارداری است.
لوله فالوپ (die Eileiter):
- لولههای فالوپ مسئول انتقال تخمک از تخمدان به رحم هستند و معمولاً جایی است که تخمک با اسپرم بارور میشود.
بارداری (die Schwangerschaft):
- بارداری به دورهای اطلاق میشود که در آن جنین در رحم رشد میکند.
تخمک (das Ei):
- تخمک سلول جنسی زنانه است که در تخمدانها تولید میشود و در صورت باروری توسط اسپرم، جنین تشکیل میشود.
مشکلات و علائم سیستم تولید مثل
واژه | تلفظ فارسی | معنی فارسی |
---|---|---|
die Unfruchtbarkeit | دی اونْفْخوخْتْ باکایْت | ناباروری |
die Erektionsstörungen | دیه اقِکْتْسیاونشْتوقونْگِن | از دست دادن نعوظ |
der Ausfluss | دِر آوسْفْلوس | ترشح |
توضیحات مشکلات:
ناباروری (die Unfruchtbarkeit):
- ناباروری به عدم توانایی در باروری یا عدم امکان بارداری پس از یک سال تلاش برای آن اطلاق میشود.
از دست دادن نعوظ (die Erektionsstörungen):
- اختلالات نعوظ زمانی رخ میدهند که مرد قادر به داشتن نعوظ کافی برای رابطه جنسی نباشد.
ترشح (der Ausfluss):
- ترشح به مایعی اطلاق میشود که از واژن یا آلت تناسلی خارج میشود. این ترشحات ممکن است در دوران عادی، بارداری یا به دلیل عفونتها مشاهده شود.
زایمان
واژه | تلفظ فارسی | معنی فارسی |
---|---|---|
die eingeleitete Geburt | دی آیْنْگِلایْتِته گِبُقْت | درد زایمان کاذب |
die Fruchtblase ist geplatzt | دی فْخوختْ بلازِ است گِهپْلاتْزْت | پاره شدن کیسه آب |
die Plazenta | دی پْلازِنْتا | جفت |
der Dammschnitt | دِر دامشْنِت | اپیزیوتومی |
die Epiduralanästhesie | دی اِپیدوقالانِسْتیزی | اپیدورال |
der Gebärmutterhals | دِیِ گِبْیاموتِهالْسْ | دهانه رحم |
توضیحات زایمان:
درد زایمان کاذب (die eingeleitete Geburt):
- این دردها که معمولاً در اوایل بارداری رخ میدهند، شبیه به درد زایمان واقعی هستند اما به دلایلی مانند آماده شدن رحم یا تغییرات هورمونی رخ میدهند.
پاره شدن کیسه آب (die Fruchtblase ist geplatzt):
- پاره شدن کیسه آب معمولاً نشانهای از شروع زایمان است که در آن مایع آمنیوتیک از رحم خارج میشود.
جفت (die Plazenta):
- جفت اندامی است که در طی بارداری به دیواره رحم متصل میشود و اکسیژن و مواد غذایی را از مادر به جنین منتقل میکند.
اپیزیوتومی (der Dammschnitt):
- اپیزیوتومی عملی است که در آن بخش کوچکی از پوست و بافتهای اطراف واژن بریده میشود تا کانال زایمان بازتر شود.
اپیدورال (die Epiduralanästhesie):
- اپیدورال نوعی بیحسی است که در آن داروی بیحسی در فضای اپیدورال در اطراف نخاع تزریق میشود تا درد زایمان کاهش یابد.
دهانه رحم (der Gebärmutterhals):
- دهانه رحم بخش پایین رحم است که به واژن متصل میشود و در زمان زایمان برای تسهیل خروج نوزاد باز میشود.
پیشگیری از بارداری
واژه | تلفظ فارسی | معنی فارسی |
---|---|---|
die Antibabypille | دی آنْتیبیبیپیلِه | قرصهای ضد بارداری |
die Spirale | دی شْپیقالِه | آ یو دی |
das Kondom | داس کانْدوم | کاندوم |
توضیحات پیشگیری از بارداری:
قرصهای ضد بارداری (die Antibabypille):
- این قرصها هورمونهایی را وارد بدن میکنند که از تخمکگذاری جلوگیری کرده و در نتیجه از بارداری پیشگیری میکنند.
آ یو دی (die Spirale):
- آییودی یک دستگاه کوچک است که در داخل رحم قرار میگیرد و بهطور مؤثر از بارداری جلوگیری میکند.
کاندوم (das Kondom):
- کاندومها پوششهای نازکی هستند که برای جلوگیری از بارداری و انتقال بیماریهای مقاربتی استفاده میشوند.
درخواست مشاوره
واژگان مرتبط با دندان و دندان پزشکی
در اینجا یک لیست از واژگان و عبارات مهم مربوط به دندانپزشکی به زبان آلمانی به همراه معانی و تلفظهای فارسی آنها آورده شده است. این عبارات میتوانند در ارتباط با مسائل مختلف دندانپزشکی، از جمله درمانها، مشکلات دندانی، و عبارات رایج در دندانپزشکی مفید باشند.
واژگان مرتبط با دندان
واژه | تلفظ فارسی | معنی فارسی |
---|---|---|
der Zahn | دِیِ تْزْان | دندان |
der Zahnschmelz | دیِ تْزانشْمِلْتْس | مینای دندان |
das Zahnmark | داسْ زانْماک | پالپ (اعصاب) |
die Wurzel | دی وُوتْسِل | ریشه |
das Zahnfleisch | داسْ زانفلایْش | لثه |
der Knochen | دِ کنوخِنْ | استخوان |
untere Zähne | اونتِقِه تْزینِه | دندان پایین |
obere Zähne | اُبِقِه تْزینِه | دندان بالا |
der Schneidezahn | دِ شْنایدِهزایْن | دندان قدامی |
der Prämolar/der vordere Backenzahn | دِیِ پْخیمولا/دِی فوردِقِه بَکِنْزان | دندان آسیاب کوچک |
der Backenzahn | دِیِ بَکِنْزان | دندان آسیاب |
der Weisheitszahn | دِ وایزهایْتْسْتْزان | دندان عقل |
رویههای دندانپزشکی
واژه | تلفظ فارسی | معنی فارسی |
---|---|---|
das Zahnziehen | داسْ زانْتْزیِن | کشیدن دندان |
die Wurzelkanalbehandlung | دی وُتْسِلْکانالبِهانْدلونْگ | درمان ریشه یا روت کانال (درمان عصب کشی) |
die Füllung | دی فولونْگ | پر کردن دندان |
das Amalgam | داس آمالْگام | آمالگام |
der Komposit (“weiße Füllung”) | دِیَ کامپوزیت (“وایْسِه فولونْگ”) | کامپوزیت |
die Zahnaufhellung | دی تْزانآوْفِهلونگ | سفید کردن دندان |
die Kieferorthopädie | دی کیفِه اُتوپِدی | ارتودنسی |
die Krone | دی کْقونِه | تاج دندان |
die Keramikkrone | دی کِقامیککقونِه | روکش سرامیکی |
die Zahnprothese | دی تْزانپُوتِزِه | دندان مصنوعی |
die Brücke | دی بقوکِه | پل دندان مصنوعی |
das Zähneputzen | داس زیْنِهپوتْسِن | تمیز کردن دندان، جرم گیری |
die Zahnbürste | دی تْزانبوسْته | مسواک |
die Aufbissschiene | دی اَوفْبیسشینِه | محافظ شبانه دندان |
die Panorama-Röntgenaufnahme | دی پانوقاما-قِنْتگِناوفْنامَه | عکس برداری پانورامیک |
das Röntgen | داس قِنْتگِن | اشعه ایکس |
مشکلات و بیماریهای دندانی
واژه | تلفظ فارسی | معنی فارسی |
---|---|---|
die Karies (die Zahnfäule) | دی کاقیِس (دی تْزانفویْله) | کرم خوردگی (پوسیدگی دندان) |
die Zahnmarkentzündung | دی تْزانماکِنْ تْزونْگ | التهاب پالپ دندان |
der Abszess, die Schwellung | دِ آپْسِس، دی شْوِلونْگ | آبسه، تورم |
die Zahnfleischschwellung | دی تْزانفلایْشْشوِلونْگ | التهاب لثه |
die Schmerzen | دی شْمَتْسِن | درد |
weh tun | وِه تون | صدمه دیدن |
bluten | بلوتْن | خونریزی کردن |
عبارات رایج در دندانپزشکی
عبارت | تلفظ فارسی | معنی فارسی |
---|---|---|
Ich muss zum Notzahnarzt | ایش موس تْزوم نوتزانآتْزتْ | من به یک وقت اورژانسی نیاز دارم. |
Ich habe Zahnschmerzen/Mein Zahn tut weh | ایش هابِه زانْشمَتْسن/مایْن زانْ تْوت وِی | دندانم آسیب دید. |
Ich habe einen Abszess | ایش هابه اینِن آپستِزِس | من (دندان) آبسه کردم. |
Meine Zahnprothese ist locker und mein Zahnfleisch tut weh | ماینِه تْزانپوتِزه اِست لوکِه اونْد مایْن زانْفلایْش توت وِی | دندان مصنوعی ام لق شده و لثه ام درد میکند. |
Meine Krone ist abgefallen | ماینِه کخونِه است اَبْگهفالِن | تاج دندانم افتاده است. |
Ich habe Zahnfleischblutung, wenn ich mir die Zähne putze | ایش هابه تْزانفلایْشبلوتونْگ، وِن ایش می دی تْزینِهپوتْسِه | وقتی دندانهایم را مسواک میزنم لثهام خونریزی میکند. |
Meine Zähne reagieren empfindlich auf Kälte, auf Wärme | ماینِه تْزینه قیآگیقِن اِمپفِیندلیش آف کالْتِه، آف وَامِه | دندانهایم به سرما و گرما حساس هستند. |
درخواست مشاوره
سخن پایانی
در دنیای امروز، آشنایی با اصطلاحات پزشکی به زبان آلمانی برای متخصصان و دانشجویان پزشکی که به دنبال ارتقاء مهارتهای خود و تعامل مؤثر در محیطهای علمی و درمانی هستند، امری ضروری است. تسلط بر این اصطلاحات نهتنها به درک بهتر متون و مقالات علمی کمک میکند، بلکه به ایجاد ارتباطات مؤثر و بهبود عملکرد در محیطهای حرفهای نیز میافزاید. با استفاده از منابع آموزشی مناسب، از جمله دورههای آموزش زبان آلمانی، دورههای آنلاین زبان آلمانی، کلاسهای خصوصی آلمانی و کلاسهای حضوری، میتوانید بهآسانی این اصطلاحات را یاد بگیرید و تواناییهای زبانی خود را در زمینه پزشکی تقویت کنید. امیدواریم که با بهرهبرداری از این مقاله و روشهای پیشنهادی، در یادگیری و بهکارگیری اصطلاحات پزشکی به زبان آلمانی موفق باشید.
برای تقویت بیشتر مهارتهای زبان آلمانی خود و یادگیری دقیقتر اصطلاحات پزشکی، میتوانید از دورههای تخصصی موسسه زبان نگار استفاده کنید که با متدهای روز و اساتید مجرب، در زمینه آموزش زبان آلمانی به شما کمک میکند.